حدود هشت سال پیش تازه برای زندگی به مهرشهر اومده بودم و توی یک خونه ویلایی بزرگ زندگی می کردم ،این خونه دورتادورش باز بود و دیوارکوتاهی داشت که به بلندی یک متر وبیست سانت با تور سیمی محصور بود .اون موقع خودم شش تا سگ داشتم ولی هرروز یک دیگ خیلی بزرگ غذا می پختم دلیلش این بود که هرروز عصر موقع شام تمام سگهای بی سرپناه محله میومدند دور این دیوار سیمی دورتادور منتظر غذا بودند و من هم توی ظرفهای یکبار مصرف برای همه شون غذا و آب میگذاشتم ووقتی می دیدم اونا سیر میشدند و میرفتند خیلی خوشحال میشدم ،همه شون دستی شده بودند ودیگه از ادما نمی ترسیدندو هرروز هم تعدادشون بیشتر می شد تا اینکه یک روز که از صبح خونه نبودم وعصر برگشتم دیدم هیچ کدومشون نیستند برای همه اسم گذاشته بودم و همیشه به محض اینکه صداشون میکردم میومدند ولی اون روز هرچه صدا کردم هیچکدوم جواب منو ندادند ازفاطی( خانمی که تو خونه من کار میکرد) پرسیدم گفت امروز یک ماشین اومد ویک نفر همه رو با تفنگ کشت و جسدشونوانداخت عقب وانت و رفت ،دنیا روی سرم خراب شد نمی تونستم خودمو کنترل کنم و فقط فریاد میزدم وگریه میکردم تمام بچه های منو کشته بودند یادمه هرروز توخیابون دنبالشون میگشتم وفقط بعد از مدتها یکیشون که سگ سیاهی بود دیدم و بعدهااین سگ همون رش خانم معتمدی شد که در حال حاضر در آمریکا به خانواده ای واگذار شده (مادرکیزی وامی) .این فاجعه درسی به من داد که الآن در ارتباطم با حیوانات بی سرپناه ازش استفاده میکنم من متوجه شدم سگهایی که به انسانها اعتماد ندارند کمتر پیش میاد که گرفتار گلوله سگ کش ها بشن واین موضوع در فیلم سگ کشی که چند سال پیش توسط بچه های انجمن حمایت از حیوانات گرفته شده نشون میده سگهایی کشته میشن که با بچه ها بازی میکردند حتی یادمه تعدادی سگ در مسیر رفتن ما به پناهگاه درست قبل از جاده خاکی بودند که همیشه خانم دخیلی بهشون غذا میداد و دستی شده بودند ویک روزهمه شون گرفتار تفنگ سگ کشها شده و مردند اخیرا هم مطلع شدیم که سگهایی که در بام تهران در اطراف رستوران جمع میشدند و غذا می گرفتند یک شب به شکلی وحشیانه توسط تیم سگ کشی به قتل میرسند . اینا همه نشون میده که سگهایی که با ما انسانها نزدیک ترند بیشتر در معرض خطر کشتار هستند اونا یاد گرفتند که انسانها(البته اونایی که بهشون غذامیدن ونوازش میکنند )بی خطرند واینه که به همه نزدیک میشن . من خودم بعد از کشتار سگهای جلوی منزلم همیشه غذارو تا حد امکان در دورترین محل منطقه مسکونی میذارم اینطوری سگها کمتر به انسانها نزدیک میشن وکمتر در معرض خطرند ،اصلا بهتره که اونا هیچوقت به ما اعتماد نکنند مگر اینکه جایی برای نگهداریشون داشته باشیم بذاریم بدونند که اکثر ما آدما براشون خطرایجاد میکنیم بیایید اگه دوستشون داریم نذاریم به آدما نزدیک بشن بذاریم غذایی رو که براشون میذاریم فکر کنند خودشون پیدا کردند اینطوری شاید تعداد کمتری کشته بشن .
بیماری پان لوکوپنی در گربه
۶ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر